این هفته فرهنگی در پی قرارداد همکاری بین کشورهای نوردیک و خانه هنرمندان ایران در سال گذشته، با فعالیتهای متنوع آغاز شده است.
این هفته فرهنگی که تا 26 خرداد در نگارخانه های بهار، تابستان، پاییز و زمستان خانه هنرمندان ایران شامل محتوای ضعیف و سطح پایین و بعضا نامناسبی است که میتوان برای نمونه به کتاب «Norway; portrait of a nation» که در بخش نروژ قرار گرفته و شامل عکسهای نامناسبی است، اشاره کرد.
با توجه به محتوای این هفته فرهنگی، سوالی که پیش میآید این است که آیا سازمان فرهنگ و ارتباطات اسلامی از چنین قرارداد و برگزاری چنین مراسمی آگاهی لازم را داشته و به وظایف خود در این زمینه اقدام کرده است؟
وظایفی که طبق تعریف سازمان فرهنگ و ارتباطات در سایت رسمی خود عبارت است از «مدیریت و راهبری روابط فرهنگی بینالمللی»؟
برگزاری هفته فرهنگی کشورهای نوردیک در خانه هنرمندان ایران بدون هماهنگی لازم با مسئولان ذیربط در سازمان فرهنگ و ارتباطات اسلامی بوده است.
اما از یک طرف این سوال را باید از سازمان فرهنگ و ارتباطات پرسید که آیا نظارت خود را بر محتوا و کیفیت آثار ارائه شده در این هفته فرهنگی اعمال کرده است؟ و آیا این نکته که خانه هنرمندان این سازمان را در جریان فعالیت برونمرزی خود و این هفته فرهنگی قرار نداده بهانه خوبی برای عدم نظارت بر محتوا و کیفیت آثار میشود؟
چه اینکه البته این انتقاد به خانه هنرمندان وارد است که به عنوان یک مرکز دولتی چقدر به جایگاه سازمان فرهنگ و ارتباطات به عنوان مرکز تایید محتوا و کیفیت آثار ارائه شده در این هفته فرهنگی اعتنا کرده است؟
از طرف دیگر و جدا از محتوا و سطح آثار ارائه شده، مسئله دیپلماسی متقابل فرهنگی بین ایران و کشورها نوردیک است؛ چه اینکه قرار داد بین خانه هنرمندان و کشورهای نوردیک میتوانست به یک قرارداد همهجانبهتر از همکاریهای خانه هنرمندان و کشورهای نوردیک تبدیل شود و پای حضور فرهنگی ایران در کشورهای این حوزه را باز کند.
بنابر این گزارش، ایران بهجز سوئد در هیچکدام از کشورهای حوزه نوردیک دارای رایزنی نیست و توان حضور متقابل ایران در این کشورها وجود ندارد و این در حالی است که مجید سرسنگی مدیرعامل خانه هنرمندان در افتتاحیه این هفته فرهنگی میگوید: «دیپلماسی فرهنگی نمیتواند از سوی چند نهاد به طور همزمان اداره و سیاستگذاری شود» اما این مرکز بدون توجه به محوریت سازمان فرهنگ و ارتباطات توان چانهزنی این سازمان برای حضور رسمی در کشورهایی چون نروژ، فنلاند و دانمارک را کاهش داده است.
از طرف دیگر مجید سرسنگی در همان جلسه افتتاحیه میگوید «امیدواریم در آینده با هماهنگی میان مسئولان وزارت امور خارجه، سفیران ایران در دیگر کشورها و همچنین سازمان فرهنگ و ارتباطات اسلامی هفته فرهنگ و هنر ایران را در کشورهای نوردیک برگزار کنیم» و این در حالی است که سازمان فرهنگ و ارتباطات تنها در سوئد که دارای نمایندگی است توان برگزاری چنین هفتههای فرهنگی را دارد.
همچنین این سازمان تنها مرجع برگزاری هفتههای فرهنگی در خارج از کشور است و «سیاستگزاری، هماهنگی، هدایت، حمایت و نظارت برفعالیت های فرهنگی ـ تبلیغی جمهوری اسلامی ایران درخارج از کشور به منظور تحقق اهداف نظام در این روابط» برعهده این سازمان است و معلوم نیست خانه هنرمندان به عنوان یک مرکز دولتی(وابسته به شهرداری تهران) چگونه قصد دارد در کشورهای نوردیک هفته فرهنگی برگزار کند و آیا در قرارداد بین خانه هنرمندان و این کشورها محملی برای حضور سازمان فرهنگ و ارتباطات در نظر گرفته شده است؟
اگر مفروض بداریم که خانه هنرمندان بدون توجه به تصدیگری سازمان فرهنگ و ارتباطات در امر برگزاری هفتههای فرهنگی(که به آن نیز نقدهای متعددی وارد است) بتواند در کشورهای نوردیک هفته فرهنگی برگزار کند آیا می تواند چون سازمان فرهنگ و ارتباطات از همه ظرفیت هنری ایران زمین در این هفتههای فرهنگی استفاده کند؟
جدا از همه اینها به نظر میرسد همانگونه که سرسنگی به درستی یاد کرده که « باید برای دیپلماسی فرهنگی نقشه یکم به یکم داشته باشیم» خانه هنرمندان هیچ نقشهای از کشورهای نوردیک نداشته است و برای یک تعامل فرهنگی موفق که منجر به معرفی مزایای فرهنگی چنین کشورهایی به مردم شود برنامه خاصی نداشته و توان این کار را ندارد.
انتقادی که البته به همه هفتههای فرهنگی کشورهای خارجی برگزار شده در ایران وارد است که تنها منجر به هزینههای بیفایده شده است و خروجی فرهنگی خاصی برای کشور ما نداشته است و به عنوان مثال نتوانسته است «فرهنگ کار» را از غرب و یا «فرهنگ مقاومت» را از کشورهایی دارای تفکرات ضداستعماری برای مردم ایران به ارمغان آورد و این همه ضرورت بازنگری در هفتههای فرهنگی خارجی در ایران را بیش از پیش نشان میدهد.